غریبی
از امروز به مدت٢هفته قراره علی رو مامان نگه داره،صبح زود هم علیو بردیم گذاشتیم پیش مامان ،صبح که زنگ زدم حالشو بپرسم ماما می گفت :اولش که ما رفتیم بغض کرده بود و اینور انورو نگاه میکرد و دنبال ما می گشت،عزیز دلم چقد دلم براش تنگیده.
هر دو ساعت یه بار تماس می گیرم حالشو می پرسم.پسر نازم ١١ ساعت در روز از ما دوره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی