عشق شومینه
فکر کنم یه دو هفته ای میشه ننوشتم آخه درگیر پيش دفاعم بودم.
علی کوچولوی ما هر روز شیرین کاری می کنه چند روز پیش از دستم عصبانی شد و شیشه شیرشو پرتاب کردم تو صورتم.قربونش برم یه آدم زیر بار نروییه که نگو.
عشقشم شومینس میره زنجیره بالاشو می گیره میکشه هرچی آشغاله میریزه پایین.پنج شنبه و جمعه هم بردیمش پیک نیک.خیلی بهش خوش گذشت بچم اجتماعیه و دوست داره همیشه تو جمع باشه.
راستی مامان بزرگش قراره بره مسافرت و مجبوریم تو این مدت علیو پیش اون یکی مامان جونش بزاریم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی