شیطنت شیرین علی
دیشب علی اساسی شیطنتش گل کرده بود و دسته عصای اسباب بازیشو برداشته بود و محکم میکوبید تو سرمن و با خنده ای از ته دل فرار میکرد و اینکارو تکرار میکرد تا من بیفتم دنبالش.
آآآآآآآآآآآآآآآآآااای که دیوونتم عزیز مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی