سفره افطار ما
نزديك اذان با اينكه نا نداشتم(از ساعت4 دراز كش جلوي تلويزيون بودم تا يه ربع مونده به اذان) به شوق آماده كردن وسايل افطار پا شدم. من عاشق اينم كه افطار رو تو سفره پهن كنم و به نظر من افطار تو سفره يه صفاي ديگه داره تا ميز
خلاصه چند دقيقه به اذان بود و من يه سفره خوشگل نون و پنير،سبزي،زولبيا باميه ،گردو ،سوپ و شله زرد(روز قبل جمعه بود ما افطار روزه استقبلو خونه مامااينا بوديم و به رسم هميشه ماما براي همه بچه هاش از غذا و شله زرد و سبزيو....يه بسته بزرگ تهيه كرده بود) چيدم. البته بابا حامد اصرار ميكرد تا لحظه آخر وسايل سفره رو نچين چون روي زمينه علي دستش ميرسه و نميذاره ،ولي من زير بار نرفتم و سفره رو پهن كردم.
تصوير سفره ما بعد از اذان و قبل از افطار كردن ما : سبزيهاي ريخته شده توي سوپ،پنيراي له شده حتي روي فرش ،باميه هاي فشرده شده توي پنير،شله زردي كه توش رد انگشتاي كوچولويي باقيمونده بود و بقيه خوراكياي سفره كه هركدوم يه طرف سفره وبعضا بيرون سفره پخش شده بودن.
عاشقتمممممممممممممممممممم علي
به همسري گفتم كاشكي از قبل و بعد عمليات علي روي سفره افطار يه عكس انداخته بوديم