سفر به قم وكاشان
پنجشنبه دو هفته پيش علي و باباحامد و من ومامان عذري و باباحاجي علي رفتيم قم.ناهار رو خونه خاله مرضيه(دختر عمه بابايي)دعوت بوديم.شب هم رفتيم حرم حضرت معصومه كه مصادف با شب ولادت امام جواد بود.علي كلي خودشو شيرين كرد و همه عاشقش شده بودن از بغل كردن ني ني دختري كه موهاش بور بور بود و شبيه عروسكا و دل نكندن ازش(مامان دختره فكر كرده بود علي دختره و بعدش كه فهميد علي پسره مرده بود از خنده)تا رقصيدن با آهنگ مولودي تو حرم. قربون پسر شيرين و قشنگم برم كه همه جا دلبري ميكنه.در ضمن پسر شكموي من با اينكه خودش پاستيل و بيسكوئيت و شكلات وموز داشت ولي رفته بود سراغ يه ني ني ديگه و چيپس ميخواست.
جمعه صبح به سمت نياسر و كاشان راه افتاديم.تو نياسر كه خيلي سرسبز بود همه خونه ها و باغ ها واسه خودشون كارگاه گلاب گيري زده بودن.بريا ناهارم يه جاي درست حسابي تو نياسر پيدا نكرديم و مجبور شديم ناهار بزاريم براي كاشان.
بعد از نياسر به كاشان رسيديم رفتيم باغ فين و حمام فين بازديد و بعد از اون تو يكي از باغ هاي اطراف اونجا ناهار خورديم.
خلاصه كه خيلي خوش گذشت راستي كلي عرقياتم خريديم.
دست باباحاجي و مامان عذري علي هم درد نكنه كه تمام زحمتا رو دوش اونا بود.