اولین ایستادگی
سه شب پیش علی مامان برای چند لحظه روی پاش ایستاد و این اولین بار بود که بدون هیچ تکبه گاهی روی پاش ایستاد و این یعنی علی مستقل شده و باید براش همسر اختیار کنیم.
عزیزم دیگه با لابی من خونه مامان بزرگش رفیق شده وقتی می بینه بهش می خنده و جواب سلامشو میده.
دیروز با ستوده رفتم خرید هم برای خودم لباس گرفتم هم علی،فردا تولد حسن پسر ستودس.وبعد از اونجا دوتایی رفتیم ونک پارک تا علی و حامد هم به ما ملحق شن و بریم خونه ماما.
دیشب حسن عزیزم به علی می گفت داداش علی،قربون جفتشون بشم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی